بهار نارنج

مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس

بهار نارنج

مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس

بهار نارنج وبلاگی برای فرهنگیان وبلاگ نویس استان فارس است.فرهنگیان وبلاگ نویس در صورت تمایل به همکاری، وبلاگ خود را به ما معرفی و یا با گذاشتن کامنت رمز عبور مربوط به خود را دریافت کنید.ما خوشحال می شویم که شما به جمع ما بپیوندید.
sobheomid2008@yahoo.com

۱۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است


وبلاگ "بهار نارنج، مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس" نوشت:

علاقه ی بچه ها به خاک بازی و گل بازی در هر کشور و هر اقلیمی برای کسی پوشیده نیست.شاید تمایل ریشه در فطرت آدمی دارد همانطور که خداوند در آیه ی 14 سوره ی الرحمن در قرآن می فرماید: خلق الانسان من صلصال کالفخار انسان را از گل خشکی مانند سفال پخته آفرید.

در برنامه درسی جدید هنر که طی چند سال اخیر اجرا شده است سفالگری نیز در چند جلسه قرار گرفته است در سفالگری کار با انگشتان دست باعث تقویت ماهیچه های کوچک آن می شود به ویژه کودکانی که حوصله ی کمتری درانجام کارهای دقیق نشان می دهند با علاقه به آن جذب می شوند و در بهتر شدن خط و افزایش دقت بسیار موثر است اعتماد به نفس بچه ها و شادی وصف ناپذیر آنها پس از این که تولید خود را در دست می گیرند و با افتخار به دوستان خویش نشان می دهند وقتی افزون می شود که آثارشان روی میز کوچکی در سالن مدرسه به نمایش در می آید بهتر است با برنامه ریزی سالیانه فعالیت های سفالگری زمانی اجرا شود که هوا خوب باشد تا با رفتن به حیاط مدرسه هم از کثیف شدن کلاس جلوگیری شود و هم دانش آموزان درهوای آزاد انگیزه بهتری برای انجام کار داشته باشند.

امینه سلطانی نژاد- آموزش و پرورش ناحیه دو شیراز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۴
بهار نارنج مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس


وبلاگ "بهار نارنج، مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس" نوشت:

حافظه ی بینایی به قدرت ذخیره اطلاعات از طریق چشم و نیز به توانایی بازخوانی آن اطلاعات به هنگام نیاز گفته می شود. ضعف حافظه بینایی در املا موجب می شود که دانش آموز نتواند شکل صحیح حروف و ترتیب و توالی آن در کلمات را متوجه شود، بی تردید در املا ضعیف خواهد بود.


برای افزایش حافظه بینایی می توان از بازی های گوناگون استفاده کرد زیرا همه بازی را دوست دارند و در ذهن بهتر نقش می بندد.

بازی هایی چون دومینوی کلمات، انواع پازل ها، مکعب ها و پیدا کردن تفاوت ها و شباهت ها از جمله بازی هایی هستند که می توانند در تقویت حافظه دیداری دانش آموزان موثر باشند. افزایش حافظه دیداری موجب تقویت سایر درس ها و مهارت نوشتن و هماهنگی بین چشم و دست می شود. این افزایش برای یادداشت کردن مطالب مهم به ویژه در سال های بالاتر می تواند مفید باشد. بیشتر مشاغلی که افراد تحصیل کرده در اجتماع دارند به صحیح و دقیق نوشتن نیاز دارد. اگر املای دانش آموزان تقویت شود می توانند به نتایج مهمی دست یابند.

تهیه کننده: نیلوفر یدالهی آموزگار کلاس دوم ناحیه دو آموزش و پرورش شیراز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۲
بهار نارنج مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس

بمناسبت پنجم تیرماه مصادف با26ژوئن روز جهانی مبارزه با مواد مخدر تقدیم میگردد:

بسوزد جهان از مواد مخدر/که دردی گران از مواد مخدر

هزاران نفررا دراسارت گرفته/چو بی خانمان از مواد مخدر

پدر مظهر غیرت امروزبینی/قدش چون کمان از مواد مخدر

شده اشک مادر زفقر وزسختی/چو جوی روان از مواد مخدر

همه دود شد فرش وکاشانه ی او/هزاران فغان از مواد مخدر

جوانی که خود پهلوان بود وسالم/چوبرگ رزان از مواد مخدر

سر سفره شد غذا نان خالی/وآهی نهان ازمواد مخدر

مواد مخدر چه آورد تحفه/تنی بی توان از مواد مخدر

بیا تا بجنگیم بااعتیادی/که شد زهر جان از مواد مخدر

بیاییم با عزم ملی نماییم/جهادی عیان با مواد مخدر


شعر از عبدالحمید روحانی از فرهنگیان شهرستان کوار

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۸
بهار نارنج مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس

نزدیک اذان صبح بود. توی جلسه هر طراحی برای تصرف تپه می دادیم به نتیجه نمیرسیدیم. ابراهیم رفت نزدیک تپه،رو به قبله ایستاد و با صدای بلد اذان گفت هرچه گفتیم  نگو میزنند فایده ی نداشت. آخر های اذان بود که تیر به گلویش خورد و او را مجروح کرد.

هوا که روشن شد 18 عراقی به سمت ما آمدند و تسلیم شدند.فرمانده آنها هم بود. در حین بازجویی هم گفت آنهای که نمیخواستند تسلیم شوند، فرستادن عقب پشت تپه هیچ کس نیست پرسیدند پرسیدم چرا؟ گفت:به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند برای اسلام به ایران حمله میکنیم و با ایرانی ها میجنگیم.

باور کنید همه ما شیعه هستیم ما وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب می خورندو اهل نماز نیستند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم . صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شمکا را شنیدیم که با صدای رسا و بلند اذان می گفت تمام بدنم لرزید وقتی نام امیرالمومنین (ع) را آورد با خودم گفتم تو با برادران خودت می جنگی.

نکند مثل ماجرای کربلا ...دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمیداد. دقایقی بعد ادامه داد برای همین تصمیم گرتم تسلیم شوم و بار گناهانم را سنگین تر نکنم.

لذا دستور دادند کسی شلیک نکند .هواهم که روشن شد نیروهایم را جمع کردم وگفتم : من می خواهم تسلیم ایرانی ها شوم هرکس میخواهد با من بیاید .این افرادی هم که با من آمدند دوستان هم عقیده من هستند بقیه نیروهای م رفتند عقب .

البته آن سربازی که به موذن شلیک کرد را هم آوردم .اگر دستور بدهید اورا می کشم .حالا خواهش می کنم بگو موذن زنده است یا نه ؟ مثل آدم های گیچ ومنگ به حرف های فرمانده عراقی گوش می کردم .هیچ حرفی نمی توانستم بزنم ،بعد از مدتی سکوت گفتم :آره زنده است .با هم از سنگر خارج شدیم رفتیم پیش ابراهیم که داخل یکی ازسنگرها خوابیده بود .


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۵
بهار نارنج مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس