تراژدی دختران دهه هفتاد؛ درمیان دختران مجبور به حجابم و در بین مردان بی حجاب
این روزها این صحنه ای است که بسیار دیده می شود٬ دختران دبیرستانی که در مسیر مدرسه موهایشان از مقنعه بیرون است و تا دیوارهای آن را می بینند سر و سامانی به خود می دهند و این یادداشت تحلیلی است بر چرایی های این پدیده.
آستین هایش را تا آرنج بالا زده بود و به سبک جاهل های زمان پهلوی توی پیاده رو داشت قدم می زد. دو تا از دوستانش نیز کنارش بودند.
سرکوچه که رسید٬ داخل رفت. چند قدم جلوتر تابلوی مدرسه پیدا شد. همین که به دیوار دبیرستان رسید٬ ناگهان ایستاد و دست هایش را بالابرد٬ کوله اش را روی شانه هایش تنظیم کرد و بعد با دست چپش مقنعه را از روی سرش بالا برد و دست راستش را تا مچ در آن فرو برد و موهایش را داخل گذاشت.
مقنعه را جلو کشید و رفت داخل مدرسه…
حجاب در میان دختران و بی حجابی در خیابان
این روزها این صحنه ای است که بسیار دیده می شود٬ دختران دبیرستانی که در مسیر مدرسه موهایشان از مقنعه بیرون است و تا دیوارهای آن را می بینند سرو سامانی به خود می دهند.
شاید شماری از خوانندگان این گزارش نیز از همین طیف باشند. گروهی که تنها به خاطر کم نشدن نمره ی انضباط و فرار از تحقیر شدن توسط معاونین مدرسه از روی اکراه و اجبار مقعنه را جلو می کشند.
این روزها اصطکاک میان معاونین آموزشی مدارس متوسطه دخترانه و دانش آموزان بر سر مساله حجاب بسیار شدید تر شده است. خصوصا این که شماری از خانواده ها نیز هم عقیده با فرزندان خود می باشند و در این میان مدرسه تنها مانده است.
نیمی از دختران دهه ۷۰: اعتقادی به حجاب نداریم
اینک پرسش اساسی این است: در مدرسه ی دخترانه که هیچ مردی وجود ندارد چرا می بایست در مورد مقنعه دانش آموزان سخت گیری شود؟ تاثیر این فشارها چه بوده است؟
تذکراتی که تنها دانش آموزان را در محدوده دیوارهای مدرسه محجبه می کند و با به صدا در آمدن زنگ تعطیلی و ورود آن ها به خیابان خاتمه می یابد.
آن چه که از مشاهده سیمای شهر دریافت می شود آن است که سخت گیری های انضباطی هیچ گونه اثری بر روی حجاب دختران نداشته است و بلکه در عده ای نیز تاثیر معکوس اینجا نموده.
صبح قزوین در یک جامعه آماری محدود٬ دریافته است که تقریبا نیمی از دختران دهه ۷۰ ٬ اعتقادی به سر کردن مقنعه به عنوان حجاب ندارند و اعلام داشته اند که در یک کشور اروپایی روسری نخواهند داشت.
نزدیک به ۷۰ درصد از این گروه بی اعتقاد به حجاب٬ عنوان کردند که در شرایطی که حجاب اجباری نباشند٬ لباس های پوشیده خواهند داشت و ۳۰ درصد دیگر اظهار داشتند که دقیقا مطابق عرف اروپا لباس خواهند پوشید.
نمره دین و زندگی ۲۰ ٬ نمره حجاب صفر
بی اعتقادی دختران دهه ۷۰ به حجاب و علی الخصوص انزجار آنان از روسری٬ آیا زاییده ی فشارهای بی منطقی نیست که در مدارس به آنان وارد می شود؟
متاسفانه اکثر دانش آموزان در این جامعه آماری اطلاع درستی از فلسفه حجاب ندارند و آن را امری بیهوده و بی دلیل می دانند.
اینک ما با یک علامت سوال بزرگ مواجه می شویم که چرا نهادهای فرهنگی و سیستم آموزش رسمی نتوانسته است حجاب را به عنوان یک ضرورت به دختران امروز٬ بشناساند؟
نقش کتاب های دین و زندگی در این میان چه بوده است؟ دانش آموزی که از درس دین و زندگی نمره بیست می گیرد و به حجاب اعتقادی ندارد ثمره این روش نادرستی است که طی شده .
وقتی یک روز قانون حجاب نباشد
به راستی اگر برای چند روز در کشور قانون حجاب برداشته شود به نظر شما سیمای شهرها چگونه خواهد شد؟
متاسفانه حتی حجاب نه به عنوان یک تکلیف دینی بلکه به عنوان یک قانون اجتماعی نیز رعایت نمی شود.
چرا ما در کشور بعد از سه ده از انقلاب هنوز قانون دقیقی در مورد حدود پوشش نداریم؟
عدم وجود یک قانون شفاف در پوشش است که منجر شده در فروشگاه های مانتو فروشی چیزی را بفروشند که اگر دختری آن را در خیابان بپوشد از سوی گشت ارشاد مورد تذکر واقع می شود.
فروش مانتوی تنگ و کوتاه آزاد٬ پوشیدن ممنوع
مانتوهای کوتاه و تنگ بدون هیچ منع قانونی به راحتی فروخته می شود و اگر کسی آن ها را بپوشد مواخذه می شود.
مانتو که دیگر ساپورت نیست که به بهانه آن که در میهمانی های زنانه هم پوشیده نمی شود٬ جلوی توزیعش گرفته نشود.
اگر نگاهی به کتاب دغدغه های فرهنگی داشته باشید٬ متوجه دغدغه های عمیق رهبری نظام و تاکید ایشان بر تهاجم فرهنگی خواهید شد. کتابی که در سراسر آن هشدار باش به متولیان فرهنگی کشور داده می شود و گاه در برخی قسمت ها از التماس به آن ها جهت پیگیری سخن به میان می آید.
بی شک با ورق زدن تاریخ به راحتی می توان دید آن جایی اسلام شکست خورد که دشمن از بی بندو باری و بی عفتی زنان ورود پیدا کرد.
در سیمای کنونی شهرها٬ تهاجم گسترده فرهنگی دشمن٬ عامل اصلی است. اما دربرابر این جنگ چه اقدامی صورت گرفته است؟
جنگ همه جانبه فرهنگی و مدافعان متفرق
رهبری نظام٬ حیطه فرهنگی را حیطه جهاد دانسته اند٬ اما آیا آرایش نهادهای فرهنگی ما یک آرایش جهادی است؟تکرار می شود٬ آیا واقعا یک آرایش جهادی است؟
آن روزهایی که به این کشور حمله نظامی شد٬ از سپاه و ارتش و نیروهای مردمی در قالب بسیج همگی متحد شدند و با یک رهبری واحد به تدوین استراتژی دفاع پرداختند و هر کدام از آن ها سهم مشخص شده ی خود را در جهاد برعهده گرفتند.
پس اینک که سالهاست رهبری نظام فریاد می زند و از تهاجم فرهنگی و شبیخون و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم سخن می گوید٬ چرا در عرصه فرهنگ آرایش٬ جهادی نیست؟
چرا آموزش و پرورش٬ سازمان تبلیغات٬ بسیج و ده ها نهاد فرهنگی دیگر دور هم جمع نمی شوند و به یک استراتژی واحد نمی پردازند؟ و آن گاه سهم هریک از نهادهای فرهنگی را در این جهاد مشخص نمی کنند تا هر کدام در خط مقدم نبرد فرهنگی سهم خود را بردارد؟
به عنوان مثال یک نهاد مسئولیت فرهنگ سازی حجاب را داشته باشد٬ یکی به دنبال فرهنگ سازی نماز باشد و … .
متاسفانه دشمن روز به روز در مرزهای اعتقادی جوانان پیش روی می کند و چون این نبرد نامرئی است و چیزی دیده نمی شود کسی متوجه آن نمی شود.
و این در حالیست که نهادهای فرهنگی به عنوان مرزبانان کشور در تهاجم فرهنگی به جای وحدت رویه و تقسیم مسئولیت در استراتژی دفاع به گونه ای دیگر مشغول اند.
شکست از دشمن٬ ثمره موازی کاری فرهنگی
هر نهاد فرهنگی برای خودش برنامه ریزی ای دارد. که یکی از نتایج مهلک آن٬ موازی کاریست. این دقیقا مانند آن است که در حالی که کشور از تمامی مرزها مورد هجوم است به عنوان مثال کلیه نیروهای نظامی بیایند فقط در یک استان مستقر شود.
این بسیار فاجعه بار است چرا که در این صورت دشمن از سایر مرزها وارد می شود و یک آن نظامیان می بینند که دشمن آن ها را قیچی کرده است.
منتها چون این تهاجم فرهنگی نامرئی است و اثرات آن در اعتقادات است٬ نه تبعات آن دیده می شود و نه کسی احساس خطر می کند.
ای وای برما مرزبانان اگر به خواب رفته باشیم و فریاد های رهبری در این همه سال از خواب این غفلت بیدارمان نکند. ای وای برما اگر دشمن در باطل خود متحد باشد و ما در حق متفرق.
حسین (ع) باید شهید شود چون در عرصه فرهنگ به خواب رفته ایم
به راستی اگر عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت نبود و هر سال محرم و صفر خونی تازه در رگ های جوانان نمی دمید٬ چه بر سر این کشور می آمد.
خوب گوش کنید هنوز صدای فاطمه سلام الله به گوش می رسد: بیایید و زیر بیرق ولایت متحد شوید… ..
بیایید نگذاریم که هر سال در عاشورا حسین (ع) شهید شود تا آثار لجن بار تهاجم فرهنگی از قلب های جوانان با خون او شسته شود.
بیایید صدای هل من ناصر حسین (ع) را لبیک گوییم و ما نیز همراه با شهیدان که این نوا را شنیدند به کاروان او بپیوندیم و سهم خود را برداریم؛ که هر روز عاشورا است و کاروان امام حسین علیه السلام برای همیشه تاریخ در حرکت است.
پیش از آن که فاجعه به بار آید به خود آییم. کید دشمن کید شیطان است و به فرموده خداوند ضعیف است.
از همین امروز تمامی نهادهای فرهنگی بر سر میز مذاکره وحدت بنشینند و سهم خود را مشخص نمایند. همان گونه که شهیدان با دست های خالی اما با قلب هایی سرشار از ایمان توانستند ما نیز می توانیم.
دشمن همان دشمن است٬ تنها باید همچون شهدا خویشتن را از منیت ها تهی کنیم و همچو آنان با تمام وجود تابع ولایت باشیم.
منبع: صبح قزوین