بهار نارنج

بدرقه به یاد ماندنی

محمود سلیمی نژاد در وبلاگ "فرهنگیان استهبان" نوشت: 

دبیر دینی و عربی ما بود ،خیلی دوستش داشتیم ،با لبهای همیشه خندان

و شخصیت والایش قلب تمام دانش آموزان را تسخیر کرده بود.

زنگ دینی و عربی بود عشق بچه ها!

از ایشان هم درس زندگی و انسانیت و هم درس خداشناسی و ایثار آموختیم،

واقعا خاکی بود و بی آلایش ، شجاع و نترس. در 5عملیات شرکت کرده بود

و مجروح هم شده بود. از جبهه برایمان خاطره می گفت

و همین موضوع برمحبوبیتش اضافه کرده بود.

سال1365 اواخر آذرماه بود من کلاس اول راهنمایی مدرسه

شهید دستغیب سروستان بودم ، برای جبهه نیرو می خواستند

خیلی ها ثبت نام کردند آقای حشمت ا..کمالی هم برای اعزام

نام نویسی کرده بود برای عملیات کربلای 4.

دربین دانش آموزان همهمه ای افتاده بود که آقای کمالی

می خواهد برود جبهه، اکثر دانش آموزان ناراحت بودند،

زیرا به قول خودمون برادرمون داشت  میرفت جبهه.

 سخت بود از معلم عزیزمان جدا شویم، اما این معلم وارسته

و فرشته آسمانی قرار بود ما دانش آموزان را رها کند

و خودش هم بشود دانش آموز مکتب امام حسین (ع) .

آری عصر پنجشنبه بود که بلند گوی سیاری در خیابان ها اعلام می کرد

  فردا ظهر رزمندگان به جبهه های حق علیه باطل اعزام می شوند. 

اعزام روز جمعه بود با چند نفری از بچه ها رفتیم بسیج ،محل سوار شدن

رزمندگان .وقتی رسیدیم با این صحنه ی فراموش نشدنی مواجه شدیم ،

در حالیکه مدرسه تعطیل بود اما بیشتر از 150نفر از دانش آموزان آمده بودند

تا معلم دوست داشتنی را بدر قه نمایند. همه ما دور اتوبوس جمع شده

بودیم و به سختی از آقای کمالی خداحافظی می کردیم ؛ می گفت

بچه ها حلالم کنید. اتوبوس ها حرکت کردند،

ما دانش آموزان تا فلکه ی خروجی سروستان کنار اتوبوس می دویدیم

اشک می ریختیم ومی گفتیم آقای کمالی نرو جبهه ما دوستت داریم ،

اما معبودش برایش دعوتنامه فرستاده بود

و این سرای فانی انگار قفسی بود که چنین پرنده آسمانی

را حبس کرده بود ،لحظات پرواز و رهایی از قفس نزدیک شده بود

و نمی خواست آن را از دست بدهد. هنوز آخرین لبخند ها و چشمان

پراشک معلم شهیدم حشمت ا.. کمالی که از پنجره

اتوبوس ما دانش آموزان را نظاره می کرد، مثل یک تصویر زیبا

روبروی دیدگانم نقش بسته و هیچگاه پاک نمی شود

و هنوز هم من همان دانش آموز سال 65هستم و شهید حشمت ا...کمالی

هم همان معلم خندان ،با اخلاق و جذاب و اثر گذار.

ایشان با جمع زیادی از همرزمانش در عملیات کربلای 4 شهید

و مفقودالاثر شد و یک هفته در مدرسه عزاداری می کردیم.

روحش شاد و با شهدای کربلا محشور گردد انشاء الله